من مریم نیازى هستم در یکى از شهرستان هاى استان زیباى کرمانشاه و در یک روز سرد زمستانى در سال ۱۳۶۳ چشم به این دنیا گشودم، انگار سردى روز تولدم در سرنوشتم بى تاثیر نبود چون سال هاى زیادى را سرگردان و بى هدف سپرى کردم و مدام از این شاخه به اون شاخه پریدم و از هر هنرى و هر رشته اى دنبال سررشته اى بودم اما هیچکدام جز یک سرگرمى موقت نتیجه اى دیگرى نداشتند البته حالا که به این سن رسیدم از آن گذشته و از اینکه بدنبال همه نوع آموزشى رفتم و از هر هنرى به قدر اطلاع توشه برداشتم پشیمان نیستم چون در زندگى روزمره ی هر یک از ما هر قدر اندوخته علمى و هنرى داشته باشیم بازهم کافى نیست.
و اینجا بود که بطور رسمى وارد دنیاى گیاهان دارویى شدم و با چند نفر از دوستانم که هیچکدام تحصیلات مرتبط با این حوزه نداشتند بدنبال گرفتن یک قطعه زمین از هنرستان کشاورزى آموزش و پرورش شهرمان شدیم، پس از قطعى شدن زمین بدنبال تامین نهاده و و راهنمایى کارشناسان جهاد کشاورزى رفتیم تا مشاوره را داشته باشیم اما بقیه راه را باید خودمان مى رفتیم، پس از تحقیق بسیار از اینترنت و پرس و جوى میدانى محلى، نهاده ی مورد نیازمان را پیدا کردیم که از شهر ما فاصله زیادى داشت. دل را به دریا زدیم و با وانت یکى از دوستان همراه و همدل که همیشه دعاى خیر ما بدرقه راهش هست به آن شهر رفتیم و با پولى که از فروش گردنبند یکى از اعضاى تیم مان بعنوان سرمایه داشتیم نشاى به لیمو، آویشن، نعنا فلفلى و مریم گلى خریدیم و با کمک اعضاى خانواده تیم، آنها را کشت کردیم. هرچند تعدادى از اعضاى گروه تاب سختى کار را نیاوردند و ترجیح دادند کناره گیرى کنند. این را بگویم که من على رغم مخالفت خانواده با این کار و نداشتن سرمایه دلسرد نشدم و حتى بخش کاشت، داشت و برداشت محصول را خودم با سختى فراوان وبا کمک دوستانم انجام دادم که در نهایت طرح موفق شد و ما در استان اولین کسانى بودیم که چندین گیاه دارویى را در یک مزرعه پرورش داده بودیم.
از آن پس کارشکنى ها شروع شد و بجاى حمایت از ما سنگ اندازى اداراه ها نیز شروع شد که باعث ضرر و زیان زیادى به من گردید اما ناامید نشدم و این بار در جایى دیگر دوباره از صفر کار گیاهان دارویى را شروع کردم و همین طور داستان زندگى با مشقت بسیار و لذت اندک ادامه داشت تا اینکه موفق شدم شرکت تعاونى گیاهان دارویى را تاسیس کنم و جمعى از دوستانم را نیز درکنار خودم داشته باشم، حال دیگر بخش زیادى از ادارات استان، ما را می شناختند و از اراده من باخبر بودند و تاحدى سعى در کمکم داشتند البته دراین میان، از مدیریت هماهنگی ترویج کشاورزی کرمانشاه جناب مهندس کوروش مهرابی و کارشناسان جهاد کشاورزى استان کرمانشاه، سرکار خانم مهندس لله نیا، جناب مهندس آذرگر و جناب مهندس بهرامى بیشتر از حد انتظار به من کمک کردند و همیشه سپاسگذار ایشان خواهم بود.
تاکنون به لطف خداوند جایگاه خوبى در جامعه دارم و علاوه بر اینکه خودم به کار گیاهان دارویى مشغول هستم به علاقمندان هم مشاوره داده و در این مسیر موفق بوده ام. آموزش و مشاوره بیش از دویست نَفَر در زمینه گیاهان دارویى و ایجاد اشتغال ثابت براى چندین نَفَر از فارغ التحصیلان بیکار و کاشت بیست هکتار گیاهان دارویى مرتعى، گرفتن گواهى محصول سالم از اداره استاندارد براى محصولات تولیدى و حضور در نمایشگاههاى زنان کارآفرین از افتخارات من است که به لطف الهى میسر شده است. این شعار همیشه سرلوحه کارهاى من بوده و هست که خواستن، توانستن است.
One Comment
زهرا محرمی
عالی بود، به من هم انرژی دادی