مدیریت مزرعه در مقیاس و اندازهی کوچک در بسیاری از کشورهای جهان سوم و در حال توسعه پراهمیت است چنانکه پرداختن به چگونگی مدیریت کشاورزی در این زمینها، در بهرهوری زمین و نهادهها تاثیرگذار است.
کانادا
کشاورزی کانادایی، مزارع خانوادگی بیشماری را که توسط مالکان، مدیریت و کشت میشوند را شامل میشود. برخی از کشاورزانی که زمین اجاره میکنند اجاره آن را نقدی پرداخت میکنند.
در موارد دیگر، مالک زمین، سهمی از محصول یا سهمی از درآمد حاصل از فروش دام یا شیر را برمیدارد. در مزارعی که درآمد از فروش دانه به دست میآید، برای مستاجر، امری عادی است که یک سوم تمام دانه تولید شده را به مالک زمین بدهد.
مالک، زمین را تامین، مالیاتها و بیمه آتشسوزی ساختمانها را پرداخت کرده و مصالح مورد نیاز برای نگهداری ساختمانها و حصارها را فراهم میکند. یکپارچگی و مدیریت دو یا چند مرحلهای از تولید و بازاریابی نیز در مواردی چون چغندرقند و محصولات کنسروسازی، قابل توجه است.
انگلستان
کشاورزان بریتانیایی به خاطر مدیریت کارآمد و استفاده از کمکهای مکانیکی، شناخته شده هستند. ماشینهای شیردوشی در تمام مزارع حتی در مزارع کوچک استفاده میشوند؛ برق به همه جا کشیده شده است و کمباین دانهها رایج است؛ همچنین برای هر ۳۵ جریب (۱۴ هکتار) زمین قابل کشت، یک تراکتور وجود دارد.
همچنین، کشاورزان بریتانیایی، مقادیر عظیمی از کودهای تجاری را برای هر جریب استفاده میکنند که هزینه آن، توسط دولت پرداخت میشود. دولت همچنین هزینه آهک، ساخت سیلوها و سایر تجهیزات سرمایهای را کمک کرده و بخشی از هزینه ادغام مزارع کوچک را به صورت واحدهای تجاری کارآمدتر پرداخت میکند.
چند کالای کشاورزی به مراجع هیئت رئیسه بازاریابی دولت ارتباط پیدا میکنند: برخی محصول را میخرند و برخی تولیدکننده را کنترل میکنند، قراردادهای خرید و سایرین، هنوز هم کنترل هیئت را بر شرایط بازار حفظ میکنند. حبوبات، سیبزمینی، تخم مرغ، چغندرقند و پشم، محصولاتی هستند که توسط بدنههای اصلی بازار کنترل میشوند.
دانمارک
همکاریهای موفق کشاورزی در دانمارک، نقش مدیریتی مهمی را ایفا میکنند که اعتبار را بالا برده و تولید، بازاریابی، واردات، صادرات و خرید و فروشها را کنترل میکنند. از طریق این همکاریها، کشاورزان دانمارکی از مزایای تولید و توزیع در مقیاس بزرگ، علیرغم اندازه کوچک مزارعشان بهره میبرند.
حدود ۹۰ درصد خروجیهای گوشت و حدود ۵۰ درصد خروجی تخم مرغ با تشریک مساعی بازاریابی میشود. در سالهای اخیر، تعداد مزارع در دانمارک در حال کاهش بوده است، اما آنهایی که باقی ماندهاند، در حال رشد هستند.
مدیریت مزرعه در کشورهای در حال توسعه
هندوستان
بیسوادی، آب ناکافی، امکانات نیرویی غیرقابل اعتماد، حمل و نقل و ارتباطات ضعیف که استفاده طولانی مدت از امکانات و بازاریابی محصول را مشکل ساختهاند، همگی توسعه امور مدرن مدیریت مزارع را مختل می سازند. برای مثال، بسیاری از کشاورزان قادر به خواندن دستورالعملهای روی یک بسته کود، یا نوشتن درخواست وام تولید و یا محاسبه سود و زیانشان نیستند.
جایی که پیشرفتی در ارائه فنون اصلاحی مدیریت مزرعه ایجاد شده است، روشهای شفاهی و بصری دستورالعمل آموزش با موفقیت در حال استفاده هستند. فنون آموزش، شامل تجربیات سر مزرعه، برنامههای معاملاتی کشاورز،، دورههای کوتاه مدت کلاسهای سوادآموزی، نمایشگاهها و اسناد شنوایی-بصری هستند.
کنگو
تغییر کشت، یک روش معمول کشاورزی در کنگو است. کشاورزان بومی، دو یا سه جریب (حدود یک هکتار) را در جنگل یا جلگه صاف میکنند و یک محصول را تا زمانی که قابلیت کشت پذیری در زمین کم را دارد در آن میکارند. کودها، حشرهکشها و قارچکشها، معمولا آنجا در دسترس نیستند.
در این کشور، همپای مزارع سنتی، کشتگاههای مدرن بزرگ قرار دارند که توسط افراد و سازمانهای اروپایی، مالکیت، مدیریت و کشت میشوند. بازده کشت محصول در این مزارع، دو تا ۱۰ برابر مزارع بومی است که احتمالا مسیر پیشرفتهای آینده را نشان میدهند.