انتقال کشاورزی مداوم از کشاورزی خرده مالکی به کشاورزی تجاری در مقیاس بزرگ که توسط تملک زمین در مقیاس بزرگ فراملی (LSLAs) ترویج میشود، اغلب با هدف افزایش عملکرد محصول از طریق گسترش آبیاری است.
معرفی آب به عنوان یک عامل تعیینکننده عمده تولید کشاورزی، هدف اصلی سرمایهگذاریهای تجارت کشاورزی با هدف دستیابی به این منبع محدود و کنترل آن است. برخلاف سایر منابع طبیعی مانند چوب یا مواد معدنی، حملونقل فیزیکی آب دشوار و پرهزینه است بنابراین استفاده کشاورزی از آن عمدتاً به صورت محلی انجام می شود.
تخصیص آب اغلب از طریق تولید محصول در زمین با دسترسی مناسب به آب باران برای کشاورزی دیم یا آبهای سطحی و سفرههای زیرزمینی برای آبیاری محصولات صورت میگیرد.
حقوق آب در بسیاری از مناطق از زمین جداییناپذیر است و ذاتاً به عنوان ضمیمه زمینی که روی یک سفره زیرزمینی یا در مجاورت بدنه آب سطحی قرار دارد، وابسته است. در نتیجه، آب اغلب از طریق مالکیت یا اجارهی بلندمدت زمین و امتیازات به دست میآید.
پژوهشها در مورد تملک زمین در مقیاس بزرگ (LSLA) دریافته است که آب، عامل تعیینکنندهی اصلی سرمایهگذاری زمین است.
بنابراین، کلید درک افزایش مداوم LSLA برای کشاورزی تجاری، ارزیابی دقیق محرکهای هیدرولوژیکی و پیامدهای آن است، سرمایه گذاری های فراملی در مقیاس بزرگ زمین برای کشاورزی به سرعت در کشورهای با درآمد کم و متوسط گسترش یافته است، به طوری که شرکتهای کشاورزی و بازیگران مالی بیش از 50 میلیون هکتار از زمینهای قابل کشت در بیش از 100 کشور را از سال 2005 به دست آوردهاند.
تفاوت آب سبز با آب آبی
به آب بارانی که به زمین نفوذ میکند و در ناحیهی ریشه نگهداری میشود آب سبز گفته شده و به آب آبیاری استخراج شده از سفرههای زیرزمینی و آبهای سطحی برای رفع نیازهای آبی محصول، آب آبی میگویند.
دسترسی به آب سبز، به زمین منتقل شده گره خورده است ولی برای برداشت آب آبی، به دسترسی به سفرههای زیرزمینی و بدنههای آب سطحی و همچنین سرمایهگذاری در زیرساختهایی مانند چاهها، کانالها، زیرساختهای ذخیرهسازی و مجاری نیاز است و آبیاری فقط در صورتی مورد نیاز است که آب سبز نتواند نیازهای آبی محصول را برآورده کند، شرایطی که به آن «کمبود آب سبز» گفته میشود.
کمبود آب آبی و رقابت آب
شرایط «کمبود آب آبی» زمانی ایجاد میشود که منابع آب آبی برای رفع نیازهای آبیاری محلی کافی نباشد، در واقع، اگر در مناطقی که آب آبی کمیاب است، سرمایهگذاری صورت گیرد، منابع آبی برای آبیاری پایدار همهی زمینهای آن منطقه، کافی نیست، سپس استفاده از آب به «رقیب» تبدیل میشود، یعنی مصرف آب زمین یک کشاورز، توانایی کشاورز محلی دیگر را برای آبیاری کاهش میدهد و رقابت آب شکل میگیرد.
تحت این شرایط، دسترسی ترجیحی به آب آبی (از نظر نزدیکی فیزیکی، موقعیت بالادست، برخورداری از امتیاز آب یا در دسترس بودن زیرساخت برای برداشت) به سرمایهگذاران کشاورزی اجازه میدهد تا از آب آبی به هزینه کشاورزان محلی استفاده کنند.
این واقعیت که آب از نظر فیزیکی در دسترس است لزوماً به این معنی نیست که میتوان به راحتی از آن برای آبیاری استفاده کرد. این میتواند در شرایط «کمبود آب اقتصادی کشاورزی» رخ دهد که در آن، آب آبی در دسترس است، اما کمبود زیرساخت مانع از استخراج، ذخیره و انتقال آن در زمان و مکان مورد نیاز میشود.
سرمایهگذاری در زیرساختهای آبیاری میتواند کمبود آب اقتصادی کشاورزی را کاهش دهد و در صورت وجود آب آبی، شکاف عملکرد را کاهش دهد. با این حال، اگر آب آبی کمیاب باشد، زیرساختهای آبیاری در مقیاس بزرگ، رقابت را برای آب در جوامع محلی افزایش میدهد.
شواهد رو به رشد نشان میدهد که LSLAها اغلب بر محیطزیست تأثیر منفی میگذارند و بهترین شیوههای کشاورزی را تهدید و جابهجا میکنند، کمبود آب سبز را به عنوان نسبت بین نیاز آبی آبیاری (یا کمبود آب سبز) و نیاز آبی محصول بیان میکنند، زمانی که شرایط دیم نتواند 90 درصد نیاز آبی محصول را برآورده کند، محصولات با کمبود آب سبز مواجه میشوند.