محصولات گیاهی چون برنج، نارگیل، بادام، جو دوسر و سویا میتوانند گزینههای مناسبی برای تولید شیر گیاهی نیز باشند، حال سوال این است که آیا واقعا این نوع شیر گیاهی برای محیط زیست بهتر است و اینکه کدام یک از اینها بهتر هستند؟
در بسیاری از مناطق جهان، لبنیات، سهم عمدهای در تامین غذا دارد این در حالی است که تولید لبنیات، ردپای چشمگیری در تولید کربن داراست.
چنانکه اگر آشنایی با این حوزه انجام گیرد، شاید توجه بیشتری به جایگزینی گیاههای دارای کلسیم بالا با لبنیات معطوف شود.
بنابراین ارزیابی شاخصهای محیط زیستی کاربرد زمین، انتشار گازهای گلخانهای، استفادهی آب و اوتروفیکاسیون برای پاسخ به سوالات بالا مطرح هستند.
شیر گاو تاثیرات بسیار بالاتری نسبت به جایگزینهای گیاهی در تمام معیارها دارد. چنانکه باعث انتشار سه برابری انتشار گازهای گلخانهای میشود. حدود ده برابر بیشتر از زمین استفاده کرده و دو تا بیست برابر بیشتر، آب شیرین مصرف و سطوح بسیار بالاتری از اوتروفیکاسیون ایجاد میکند.
در مقابل تولید شیرگاو، شیر بادام گازهای گلخانهای کمتری دارد و از زمین کمتری نسبت به سویا استفاده میکند اما به آب بیشتری نیاز دارد و منجر به اوتروفیکاسیون بیشتر میشود.
اوتروفیکاسیون، افزایش تدریجی غلظت فسفر، نیتروژن و سایر مواد مغذی گیاهی در یک اکوسیستم آبی پیر مانند یک دریاچه است، بهرهوری یا باروری چنین اکوسیستمی به طور طبیعی با افزایش مقدار مواد آلی که میتوانند به مواد مغذی تجزیه شوند افزایش مییابد.
همه جایگزین ها تاثیر کمتری نسبت به لبنیات دارند، اما هیچ برنده مشخصی در همه معیارها وجود ندارد، اثرات ردپای محیطی لبنیات و شیرهای گیاهی در هر لیتر شیر اندازهگیری میشود.
شیر لبنیات دارای کالری و پروتئین بالاتری است، هر100 میلیلیتر شیر گاو، حدود 3.4 گرم پروتئین دارد، پروتئین موجود در لبنیات یک منبع پروتئین کامل است به این معنی که مشخصات کامل اسیدهای آمینه ضروری را داراست.
بیشتر شیرهای گیاهی، دارای محتوای کلسیم مشابهی با شیر گاو هستند برای مثال، شیر بادام و گاو هر دو حدود 120 میلیگرم کلسیم در هر 100 میلی لیتر دارا هستند. یکی از مزایای شیرهای گیاهی این است که اغلب با ویتامینها و مواد معدنی، غنی شدهاند.
شیر گاو، ویتامین D کمتری دارد و اغلب به آن این ویتامین را اضافه میکنند. ویتامین B12 ی هم یک ریزمغذی است که فقط در محصولات حیوانی وجود دارد. بنابراین گیاهخواران بدون مکمل در معرض خطر کمبود هستند.
با این حال، اکثر شیرهای گیاهی در حال حاضر با ویتامین B12 غنی شدهاند هر چند که از منظر تغذیه، جایگزینی لبنیات با شیرهای گیاهی بعید است البته برآورده کردن این نیازها از سایر غذاها مانند ترکیبی از حبوبات، جایگزینهای گوشت و غلات، امکانپذیر است.
با این حال، برای گروههای جمعیتی خاص بهویژه کودکان خردسال و کسانی که درآمد پایینتری دارند و تنوع غذایی ضعیفی دارند ممکن است این تغییر نامناسب باشد، افراد متوسط در بسیاری از کشورهای کم درآمد، بیشتر کالری خود را از محصولات ارزان قیمت و پرانرژی مانند غلات و غدهها (مانند کاساوا) دریافت میکنند و این میتواند بیش از سه چهارم کالری دریافتی یک فرد باشد.
این رژیمها، تنوع مواد مغذی مورد نیاز برای سلامتی را فراهم نمیکنند و اغلب مقادیر کمی از پروتئین حیوانی مانند شیر یکی از معدود منابع پروتئین کامل و ریزمغذیها را در رژیم غذایی آنها فراهم میکند.
در چنین مواردی، حذف لبنیات از رژیم غذایی فرد بدون جایگزینی کافی می تواند تأثیر منفی بر سلامت و تغذیه داشته باشد.
البته بنا بر گفتهها، سویا با جنگل زدایی در آمازون مرتبط است و این بهرهمندی، شیر سویا را زیر سوال میبرد هرچندکه تقاضای فزاینده برای سویا یکی از محرکهای تغییر کاربری زمین و قبل از آن، بزرگترین محرک، وجود مرتع برای تولید گوشت گاو در برزیل بوده است چنانکه 95 درصد سویای برزیل برای خوراک دام استفاده میشود.
همچنین برای مصرفکنندگان اروپایی، محصول سویای برزیل از نظر ژنتیکی اصلاح شده است و مقررات سختگیرانهای در مورد استفاده از سویای تراریخته برای غذای مستقیم انسان در اتحادیه اروپا وجود دارد.
عملکرد سویا در اتحادیه اروپا مشابه برزیل و بقیه آمریکای جنوبی بوده چنانکه 3 تن در هکتار در فرانسه در مقابل 2.9 تن در برزیل است. البته برخی از کشورهای اتحادیه اروپا مانند اسپانیا (3.3 تن) و ایتالیا (4 تن) بازدهی بیشتری دارند.