گردشگری کشاورزی، ابعاد و ظرفیتهای بسیاری برای توسعه و رشد در ایران را داراست که غافل ماندن از آن، روزنههای درآمدزایی برای کشاورزان و افزایش درآمد ملی از طریق جذب جهانگردان و همچنین ایجاد شرایط تفریحی و آموزشی برای عموم مردم را سلب میکند.
از این رو برای آگاهی از شرایط توسعه گردشگری کشاورزی در کشور به سراغ دکتر سعیدرضا اصغری رفتهایم تا بتوانیم به صورت بهتری جوانب این بحث را مورد توجه قرار دهیم.
شما وضعیت گردشگری کشاورزی ایران را در مقایسه با سال پیش چطور ارزیابی میکنید؟
در یک نگاه کلی به توجه به برخی اقدامات انجام شده و مجوزهای صادره میتوان گفت اوضاع گردشگری کشاورزی در سال جاری بهتر شده است اما هنوز تا رسیدن به یک نقطه مطلوب و ثبات تصمیمگیریها فاصله زیادی در پیش داریم.
به عنوان مثال با اینکه اقدامات خوبی برای تهیه یک دستورالعمل مورد قبول هردو وزارت، انجام شده و تمامی اقدامات و رایزنیهای لازم انجام شده است اما هنوز دستورالعمل گردشگری کشاورزی توسط دو وزیر امضا نشده است.
در بخش فرهنگسازی و ترویج گردشگری کشاورزی در وزارت جهادکشاورزی و بخش خصوصی، به نتایج خوبی دست یافتهایم، با اینکه هنوز در برخی استانها دو طرف به درک مناسب و یکسانی دست پیدا نکردهاند.
در سال جاری از چند استان درخواست برگزاری دورههای آموزشی ویژه مدیران و کارشناسان را داشتم که نشان از یک خواست همگانی برای توسعه این شکل از کسبوکار در بخش کشاورزی است.
منظور شما از درک متقابل و مناسب بین وزارت جهاد و بخش خصوصی در استانها چیست؟
در حالت کلی قرار است گردشگری کشاورزی یک اقتصاد مکمل برای کشاورز باشد نه اینکه بخواهد کشاورزی را نابود کند. در خیلی از استانها مانند استان البرز و مازندران که ارزش زمین بالا رفته و تبدیل به کالا شده است، درخواستهایی که میشود بیشتر به عنوان محملی برای تغییر کاربری زمین مطرح میشوند که این موضوع میتواند به کشاورزی کشور آسیب جدی وارد کند.
از این رو، مخالفتهایی از طرف سازمان امور اراضی و سازمان جهاد کشاورزی استانها صورت میگیرد که حمل بر این میشود که سد راه شدهاند و اجازه نمیدهند گردشگری کشاورزی توسعه پیدا کند.
در حالی که این طور نیست و من در ارتباطی که با استانها دارم میبینم که نوع درخواست و سبک آن کاملا متفاوت است، به عنوان مثال متقاضی یک سازهی غیرقانونی در مزرعهاش ایجاد کرده و دنبال محلی است که برای آن مجوز بگیرد و عنوان آن را گردشگری کشاورزی مینامد در حالی که نفس عمل اشتباه است و قوانین و روح اگریتوریسم چنین اجازهای را نمیدهند.
گردشگری کشاورزی ایران نسبت به کشورهای مشابه ایران ( از نظر بعدهای اجتماعی، اقتصادی و ظرفیتهای کشاورزی) در شرایطی قرار دارد؟
مقایسه گردشگری کشاورزی ایران با سایر کشورها اشتباه است زیرا کشورهای اروپایی، برنامه و فعالیت 150 ساله داشتند و اگر بخواهیم درباره قانونی شدن این موضوع صحبت کنیم به دههی 70 تا 80 میلادی برمیگردد و به این معناست که کشورهای اروپایی حداقل 50 سال است که بصورت قانونی فعالیت میکنند.
در کشورهای آسیای جنوب شرقی با فعالیتی که سازمان بهرهوری آسیایی (APO) در اواخر قرن 20 آغاز کرده و با برگزاری دورههای آموزشی و ترویج درست این فعالیت، این منطقه را تبدیل به قطب گردشگری کشاورزی در دنیا کرده است.
در مورد ایران نمیتوان گفت که توسعهی ایدهآلی وجود دارد بلکه توسعهی ناهمگونی هست که فعالیت را مشکلدار میکند و باعث یکسری مسائل میشود.
بر طبق آماری که در اختیار دارم تاکنون در کشور حدود 290 مجوز صادر شده است که با عنوان مجوز فعالیت گردشگری در محیطهای باز بودهاند که کشاورزی و اقامتهای عشایری را شامل میشود.
از میان این تعداد مجوز، فقط حدود 60 مجوز صادر شده متعلق به استان گلستان است که همین موضوع، اشکال ایجاد میکند، با اینکه این استان به عنوان پیشرو عمل میکند اما همیشه پیشرو بودن به معنای خوب بودن نیست. ممکن است قول یا نویدی به افراد داده شود که گردشگری کشاورزی مفید خواهد بود ولی وقتی هنوز زیرساختها آماده نیست و بستههای گردشگری استانها پذیرای این فعالیت نیست، این متقاضیان دچار مشکل خواهند شد.
بسیاری از این افراد با امید درآمد بیشتر به سمت گردشگری کشاورزی روی آوردهاند و برای آن هزینه و تبلیغات انجام میدهند و اگر این فعالیت نتواند بصورت درست به بار بنشیند به عنوان سمی برای کشاورزی خواهد بود.
سیر روند فعالیت گردشگری کشاورزی ایران نسبت به کشورهای مطرح در این زمینه به چه صورت باید باشد؟ چه قوانینی میتوانند برای رشد این حوزه مفید باشند؟
در یک دوره آموزشی ویژه محققین وزارت جهاد کشاورزی که برای آیندهپژوهی در گردشگری کشاورزی برگزار شد، قصد بر این بود که این محققین توان تببین یک سناریوی طلایی برای آینده گردشگری کشاورزی در یک دوره 25 ساله در ایران و استانها را با استفاده از نرمافزار سناریو ویزارد به دست آورند.
در سناریوی اولیهای که توسط بنده و همکارانم به دست آمده، حداکثر تعداد مزارع گردشگری در ایران در 20 سال آینده، فقط 1000 مزرعه است.
براساس این سناریوی طلایی، از این هزار واحد، 500 واحد آن برای تغییر کاربری واحدهای بومگردی است و 500 مجوز برای مزارع باقی میماند.
در این سناریو، در 5 سال اول، فقط آموزش و فرهنگسازی باید انجام شود و نیازی نیست تا مجوزی صادر شود بلکه باید زیرساختهای لازم در بخشهای اجرایی، فرهنگی و مدیریتی کشور و استانها فراهم شود تا راه را به خطا نرویم.
در 5 سال دوم، فقط 100 مجوز باید صادر شود که با توجه به شرایط موجود یک شتابزدگی دیده میشود که که میترسیم به جای کمک به بخش، به ضرر توسعه پایدار آن تمام شود.
این موضوع را من به مسئولین هر دو وزارت هم عرض کردم که قرار شده است، دوستان پایشی را انجام دهند تا اتفاق ناخوشایندی در حوزه گردشگری کشاورزی نیفتد.
تعدادی از فعالان گردشگری کشاورزی بصورت غیررسمی و بدون مجوز خاصی و با درک فرهنگ درست این کسبوکار در بحث فروش محصولات، تفریح و سرگرمی و تورهای تجربهگرا فعالیت میکنند که تجربیات آنها نشان میدهد که فعالیتهای آموزشی و فرهنگی در حوزه کودک در مقاطع مهدکودکها و دبستانها چقدر میتواند تاثیرگذار باشد.
با رصد فعالیتهای این دوستان به این نتیجه رسیدهام که فعالان این بخش بیشتر از متقاضیانی که نسبت به دریافت مجوز رسمی اقدام کردهاند با روح این ماجرا آشنا هستند.
بنابراین به نظر من باید بحث فرهنگسازی بصورت جدی در نظر گرفته شود هر چند که این بحث در کشور ما کند است و به سختی انجام میشود.
در کل به نظر من باید روند توسعه گردشگری کشاورزی در کشور ما در یک دوره 25 تا 30 ساله طی شود تا محملی برای تغییر کاربری فرض نشود.
در خصوص قانون هم باید عرض کنم که تا امسال هیچ قانون بالادستی برای گردشگری کشاورزی وجود نداشت و خوشبختانه در سال جاری یک سند رسمی که در آن به گردشگری کشاورزی به وضوح اشاره شده و توسعه آن را در برنامه هفتم توسعه مسجل میکند به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید.
در بخش تابآوری و ثبات و پایداری سند دانشبنیان امنیت غذایی، گردشگری کشاورزی به عنوان یک اقدام عملیاتی ذکر شده و مقرر شده است که توسعه این اقدام در جهت بهبود شرایط کسبوکاری در روستاها و عشایر در دستور کار دولت قرار گیرد.
البته به نظر من با رویکرد مناسب و فرهنگسازی درست میتوان بعد از مدتی تغییراتی را در قوانین کاربری زمینهای زراعی و باغات پیشنهاد نمود تا بتوان گردشگری کشاورزی را به عنوان یک فعالیت بهبود دهنده محصولات کشاورزی در ذیل تبصره 4 قانون حفظ کاربری اراضی زراعی و باغات در نظر گرفت تا ساخت سازههای سبک و لازم مجاز شناخته شوند.
ارگانهای مرتبط در کشور چه وظایفی در رشد این حوزه دارند و به چه طریق میتوانند همافزایی ایجاد کنند؟
در بحث گردشگری کشاورزی، دو وزارتخانه جهاد کشاورزی و میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در خط مقدم هستند، البته با ورود به بحث گردشگری تندرستی و طب مکمل درمانهای طبیعی، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی هم وارد میشود چون اداره کل گردشگری سلامت در معاونت درمان این وزارتخانه مستقر است.
البته این وزارت خانه بیشتر بحث گردشگری پزشکی را مدنظر دارد ولی مسلما دهکدهها و مزارع سلامت در حوزه گردشگری درمان طبیعی و یا گردشگری تندرستی نیز باید از نظرات تخصصی کارشناسان این وزارتخانه نیز بهرهمند شوند.
در حال حاضر فعالیتهایی چون اکوتراپی، طب گیاهی و بیوتراپی(فعالیتهایی مانند حیوان درمانی، زالودرمانی، حلزون درمانی و زنبوردرمانی) همه مواردی هستند که در یک دهکده گردشگری سلامت قابل انجام هستند و وزارت بهداشت نیز باید در این موارد دخیل باشد.
برای توسعه کامل این این جریان، هر سه وزارتخانه باید وارد شده و توجیه شوند و با توجه به این که یک مجموعه کسبوکار جدید را وارد عرصه میکنیم که مشاغل زیادی را شامل میشود حتما معاونت فناوری ریاست جمهوری بویژه ستاد فناوریهای نرم و هویتساز و وزارت رفاه، کار و تعاون هم میتوانند وارد شوند و تعامل فعالین حوزه گردشگری کشاورزی با این بخشها باید توسعه پیدا کند.
متاسفانه در کشور ما دیدگاه جزیرهای وجود دارد که نه تنها در بین وزارتخانهها این موضوع موج میزند بلکه در داخل هر وزارتخانه نیز دیده میشود. اغلب افراد از دیدگاه خودشان به مسائل نگاه میکنند و علت اصلی آن آموزش ندیدن افراد شاغل در بدنه دولت است.
در وزارت بهداشت، بحث آموزش ضمن خدمت جدی گرفته میشود چراکه درآمدزایی خوبی را به همراه دارد و در دو وزارت خانه دیگر یعنی جهاد و میراث، افراد جزیرهای عمل میکنند و آموزش ذینفعان فقط شعار شده است.
در رابطه با ابعاد حضور گردشگری کشاورزی باید بگویم این موضوع میتواند به تمام حوزهها وارد شود برای نمونه، ما در حوزههایی چون کشاورزی در اراضی منابع طبیعی و کشاورزی دریا پایه، نیز میتوانیم حضور داشته باشیم و همدل کردن همهی اینها میتواند سخت باشد.
در مورد گردشگری عشایر، ما سعی کردیم آن را به عنوان محصولی از گردشگری کشاورزی جا بیاندازیم ولی متاسفانه جزیرهای عمل کردن ارگانها مانع از شکلگیری آن شده است.
در مورد ظرفیت گردشگری کشاورزی باید بگویم ایران تنوع اقلیمی دارد و 21 پهنه اگروکلیماتیک به روش پاپاداکیس را شامل میشود که تنوع اقلیمی جذاب و گستردهای را عرضه میکند.
بر اساس این تنوع اقلیمی، همه نوع محصولی در ایران از استوایی گرفته تا سردسیر قابل کشت هست، هر محصولی را که در نظر بگیرید و این تنوع اقلیمی منجر به تنوع گونهها، نژادها و تنوع فرهنگی عظیمی برای ایران شده است که این مزیتها بسیار جای بحث دارد.
کشور فرانسه با داشتن فقط 8 پهنه قلمرو آگروکلیماتیک توانسته است جایگاه اول را در گردشگری کشاورزی در جهان داشته باشد.
در ایران نیز با وجود این ظرفیتها و حضور داشتن در فهرست ده کشور برتر دنیا از لحاظ جذابیتهای گردشگری، متاسفانه سهم بسیار کمی از میزان گردشگران خارجی را سهیم هستیم.
در سال 2022، ایران، رتبه پنجاه تا شصتم جهان بود ( آمار دقیق را ندارم و بر اساس اطلاعیههای شورای جهانی سفر عرض میکنم) و حدود 4.7 میلیون نفر گردشگر خارجی به ایران وارد شدند.
حدود 55 درصد از این گردشگران جهانگردی، گردشگران عراقی هستند که برای گردشگری سلامت و زیارت وارد ایران شده بودند، بدین صورت میتوان گفت که ابعاد و ظرفیتهای گردشگری کشاورزی مورد توجه قرار نگرفته است.
امیدوارم در سالهای آتی بتوانیم با توسعه پایدار و سرمایهگذاری سبز در حیطههای مختلف گردشگری در ایران و فعالسازی تمامی ظرفیتها، به یک الگوی مناسب برای توسعه گردشگری کشاورزی در کشور دست پیدا کنیم.